اصفهان ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - 7 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

هویت نیافتن فرش دست بافت ایرانی

فردی که در راس سازمان ملی فرش قرار می گیرد می‌بایست شایستگی رهبری ۸ میلیون جمعیت شاغل در این صنعت را داشته باشد

شهزاد بهادری – به گزارش پایگاه خبری کیمیای ایران آنلاین / محمد عابدی عضوی از خانواده فرش دستباف ایرانی؛ امیدوارم در دولت دکتر پزشکیان، رئیس جمهور منتخب و مردمی، برای انتصاب مدیریت‌ها در سازمان ملی فرش؛ شایسته سالاری، شایسته‌یابی ،شایسته گزینی، شایسته گماری و شایسته پروری را در نظر بگیرند. شایسته سالاری به معنای انتصاب فردی است که مرتبط با این هنر؛ تحصیلات، تجربه ی کاری و توانمندی بیش از دیگران داشته باشد در واقع شایستگی رهبری ۸ میلیون جمعیت شاغل در این صنف را داشته  تا در آینده‌ای نزدیک شاهد رشد و شکوفایی هنر فرش دستباف باشیم و این مقدور نیست مگر از تجربیات کارآفرینان، مدیران، نخبگان و دانشگاهیان استفاده کنیم .نمی‌شود که ما در دانشگاه‌های خود رشته‌ای به نام رشته فرش داشته باشیم.اما در حفظ اصالت و فرهنگ این هنر ناتوان‌ عمل کنیم.

فرش دستباف ایرانی ،هویت ،فرهنگ و هنر ایرانیان را در میان تار و پود ،نقشه ها و رنگ های زیبایش به امانت دارد

فرش دستبافت ایرانی تنها یک هنر نیست بلکه  یکی از بخش‌ های مهم اقتصادی کشور است که امروز با “پیمان ارزی”زندگی نزدیک به ۸ میلیون نفر که هر کدام به نوعی از طریق این هنر ائم از (تولید کننده های نخ، اساتید طراحی نقشۀ فرش، تولید کنندگان دارقالی ،خانوادۀ بزرگ بافنده همچنین تجار) را در معرض خطر و حتی نابودی کشانده است.

این گفته‌ها؛ گوشه‌ای از سخنان محمد عابدی”مدیرعامل شرکت ریسندگی عابدی در اصفهان” است .مردی که از نوجوانی در کنار پدر با روند تولید نخ پشمی آشنا و زندگیش با شادی‌ها ،گریه‌ها و مشکلات هنرمندان بافنده ی فرش دستباف، گِره می خورد.

محمد عابدی علی رغم اینکه  اگر اراده کند می‌تواند در هر کسب و کاری موفق باشد خود را از خانواده ی فرش دستباف ایرانی جدا ندانسته و امروز با حاضر شدن در دفتر روزنامه ،عزم خود را جذب کرده تا  بلکه از طریق رسانه‌ها بتواند صدای شکسته شدن آخرین استخوان‌های فرش دستباف را در میان چرخ دنده‌های تصویب قانون‌های دست و پاگیر به گوش مسئولین برساند.

وی  ایمان دارد که پرچم دوم کشور، فرش دستباف ایرانی‌ست و معتقد است تنها با حذف (قانون پیمان ارزی ) پرچم‌فرش ایرانی می‌تواند بار دیگر بر بلندترین قله‌های دنیا به اهتزار درآید.

_لطفا در خصوص نقش ارز آوری فرش دستباف توضیحاتی را بفرمایید؟

همانطور که اشاره کردم جامعه ی فرش دستباف نزدیک به ۸ میلیون نفر هستند که تقریباً ۱۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. ابتدا اجازه بدهید به آمار فروش فرش دستباف در سال ۱۳۷۳ نگاهی بیندازیم.آمارتایید شده نشان می‌دهد که ۲ میلیارد و هفتصد میلیون دلار حاصل از فروش و صادرات فرش دستباف برای کشور ارزآوری داشته است یعنی یک دهم صادرات نفت. در واقع فرش دستباف رتبه دوم را بعد از فروش نفت در کشور به خود اختصاص داده بود.

متاسفانه با تحریم استعمارگران اتحادیه آمریکا و اروپا که هدف شان شکستن چرخ دنده های اقتصادی کشور بود فرش ایران را در لیست تحریم ها قرار دادند اما مشکل به همین جا ختم‌نشد و با تصویب قانون  (پیمان ارزی) ‌و یک سری از سوء مدیریت‌ها این هنر چند هزار ساله و خانواده ی (۸ میلیون نفری) دچار چالش شدند.

در واقع با تصویب “قانون پیمان ارزی” ما جدا از تحریم دشمنان یک بار دیگر خودمان را تحریم کردیم !  با این قانون تجار باید به دولت تعهد ارزی بدهند یعنی ظرف ظرف ۶ ماه دلار به نرخ نیمایی به صندوق دولت برگردانیده شود و این کار غیر ممکن بود و به همین دلیل خانواده بزرگ فرش دستباف زمین گیر شدند.

قطعا بافندگان زیادی داشتیم ،فرش تولید و از  کشور برای پیدا کردن بازار خارج می‌شد.اما تمام مسیرهای ریلی، زمینی دچار تحریم بودند! بازار فرش ایران در خارج تحریم بود به همین‌دلیل تاجر فرش نمی توانست به راحتی بازاریابی کرده و ظرف ۶ ماه دلار را به نرخ نیمایی به صندوق دولت برگرداند و قطعا نیاز به زمان داشت تا آنها راه را برای فروش و رفع مشکل باز کنند اما با قانون(پیمان ارزی) این داستان کاملا قفل شد و در پی آن از هم گسیختگی زنجیر واری در خانوادۀ فرش دستباف به وجود آمد.

فقط به همین بسنده می‌کنم که در شهرستان خمینی شهر از آغاز سال ۱۴۰۳ بسیاری از واحدهای، پشم ریسی تعطیل شدند یا با ظرفیت نصف با نگرانی و آینده ایی مبهم در حال کار هستند! و این اتفاق بالطبع برای کارگاه های رنگرزی، قالیبافی و اساتید در طراحی نقشه های فرش، تکرار شد.

به نظر شما تعطیل شدن کارگاه های قالی بافی تا چه حد می‌تواند آسیب های اجتماعی و اقتصادی به همراه داشته باشد؟

قطعا خیلی ؛ زنان و بانوان ایرانی  میراث‌دار هنر اصیل فرش دستباف  هستند‌.سالیان دور ،این هنر از مادر به دختر منتقل می‌شد.

کشور ما هم اکنون در مقابله با جنگ نرم می‌بایست آگاهانه تر عمل کند، ما امروز بیشتر از قبل نیازمند توجه به فرهنگ کار و خفظ اشتغال هستیم و عدم توجه به هنر فرش و صنایع دستی یعنی اینکه ما سنگرها را یکی یکی از دست می‌دهیم!

_ممنون میشم بیشتر توضیح بدید؟

اگر کمی دقت کنید می‌بینید،مادری که در کنار دختران خود در خانه در حال بافت یک فرش است کمتر در معرض تهاجم فرهنگی قرار می‌گیرد چرا که به دلیل حضور همیشگی مادر در خانه، غذا همیشه آماده ،خانه مرتب و مادر منتظر رسیدن همسر و فرزندانش است. فرزندان در دل این خانواده احساس امنیت بیشتری می‌کنند و برای پیدا کردن یک مکان امن یا شغل کاذب هرگز آواره شهرهای کوچک و بزرگ نمی‌شوند و به این ترتیب آشیانه وکرامت خانواده‌ها پابرجا می‌ماند.

تنگدستی پلیدترین پدیده‌های یک جامعه است؛

تنگدستی پلیدترین پدیده‌های یک جامعه است ،مادر، در کنار حفظ کانون خانواده پشت دار قالی به نوعی در حال انجام یک فعالیت اقتصادی‌ست و در واقع یک سرباز مبارز در دفاع از اقتصاد کشور است . دهه ی ۷۰  یک مادر با اتمام بافت فرش دستباف خود می‌توانست جهیزیه یک دختر یا هزینۀ ازدواج پسرش را تامین کند‌ اما امروز چه؟با خود فکر کنید سرگردانی و بیکاری ۸ میلیون خانواده ی صنعت فرش بدون چشم انداز روشن در شهرهای کوچک و بزرگ ‌می تواند چه آسیب‌ها و پیامدهای اجتماعی و روانی را با خود به همراه داشته باشد؟

_خواسته ی شما از مسئولین به عنوان مدیری که در قلب “خانواده ی فرش دستباف” زندگی کرده و با مشکلات آنها آشناست چیست؟

پیام من یک جمله است “دست از سر فرش بردارید“!

صنف فرش دستباف از هیچ دولت و مسئولی کمک‌نمی‌خواهد ! اما امروز با اجرای قوانین غیر تخصصی، ‌نزدیک به یک میلیون و پانصد بافنده در کشور و شش میلیون و پانصد نیروی اشتغال به کار، وابسته به این هنر را خانه نشین کرده اند.

دهه ی ۸۰ ،ایران رتبه ی اول دنیا را در صنعت فرش به خود اختصاص داده بود اما امروز استعمارگران با برنامه ریزی دقیق درصدد هستند تا فرش های هندی و چینی را جایگزین این هنر و صنعت اقتصادی چند هزار ساله ی کشورمان کنند. گرچه آنها هرگز نخواهند توانست فرش اصیل ایرانی را کپی و مانند آن را ببافند اما  قوانین ضعیف و غیر تخصصی و مدیریت‌های معیوب می‌تواند خانوادۀ ۸ میلیونی فرش کشور را به ورطۀ نابودی و فراموشی بکشاند و کشورهایی که هیچ تاریخچۀ پایداری در این هنر نداشته اند در نبود تاجران فرش ایرانی، بازار را برای خود تسخیر کنند.

به نظر من با توجه به جایگاه استراتژیک اقتصادی و ارز آوری فرش دستباف در کشور ،این صنعت‌نیاز به وزارتخانه دارد اما متاسفانه افرادی که در راس این کار  در سازمان قرار دارند متخصص نیستند و احساس می‌شود فرش دستباف سهوا نه بلکه به عمد مورد بی مهری و کم توجه‌ایی قرار گرفته است.

خانواده ی فرش، بارش روی دوش کسی نیست، نیاز به سرمایه‌گذاری، ساخت کارخانه ،تامین زمین یا بودجه‌های هنگفت ندارد، آلاینده نیست، از هیچ بانک یا  موسسه مالی اعتباری، وام نمی‌خواهد ،فرش دستباف ایرانی یک پتانسیل بالفعل است که می‌بایست به پتانسیل بالقوه تبدیل بشود .

مسئولین همت کنند و قوانین دست و پاگیر را از جلوی پای فعالین اقتصادی فرش دستباف، بردارند . سپرده ی “پیمان ارزی “برای فعالین این صنعت یک تحریم داخلی محسوب می‌شود. زمانی که یک تاجر فرشی را از کشور خارج می‌کند قبل از آن  می‌بایست به بافنده‌ها پولش را پرداخت کند آنهامی‌توانند بازار فروش خود را در خارج از مرز کشور پیدا کنند و برای تامین فرش‌های مورد نیاز خود دوباره از ایران خرید می کنند. فرش ما تپه‌های سیلک کاشان را از ۷۰۰۰ سال پیش تا به امروز در گذر قرن های متعدد طی کرده و ما می‌بایست امانت‌دار آن برای نسل‌های آینده باشیم.روز شاهد به قهقرا رفتن هنر فرش دستباف ایرانی هستیم.

شاید ژاپنی‌ها مدعی باشند که در جنگ اقتصادی برنده ی میدان هستند و توانسته اند با تکیه بر تکنولوژی و رشد اقتصادی خود آمریکا را شکست داده و تلفن پاناسونیک شان به روی میز رئیس جمهور آمریکا باشد اما من به عنوان یک ایرانی با افتخارمی‌گویم که فرش ایرانی یکی از فاخر ترین و گران سنگ‌ترین صنایع دستی دنیاست که در بسیاری از کاخ های جهان استفاده می شود.فرش هایی که در کاخ های ایران چون داستان صنعان و دختر ترسا،فرش سلاطین  در نوع خود بی‌نظیر هستند.

عکس هایی که از ترامپ  رئیس جمهور آمریکا منتشر شده فرش ایرانی درست پشت سر وی خود نمایی می کند و بیانگر این است که ایران وقتی اراده کند می‌تواند به راحتی هر مکانی را به تسخیر خود در آورد.فرش ایرانی در کاخ ریاست جمهوری اتریش، وزارت خارجه بریتانیا، موزه آرمیتاژ پترزبورگ روسیه، نشان از جایگاه ویژه این هنر در دنیا دارد.

ما در جنگ‌اقتصادی می بایست برای فرش ایرانی،بختیاری،قشقایی،خراسانی،کرمانی و…سربازان هنرمند خود را تا دندان مسلح کنیم و اگر غیر از این باشد با وجود ۱۴۴۹ تعاونی فرش دستباف، باز هم به قهقرا خواهیم رفت.

_پیشنهاد شما برای احیای صنعت فرش دستباف چیست؟

چگونه می‌شود که برای احیای بازی های سنتی، مسئولان و پژوهشگران مردم شناسی  و دستگاههای اجرایی بسیج می‌شوند ،هزینه های کلان می کنند  تا از این طریق  فرهنگ ،آداب و سنت های گذشته را زنده کنند  اما هنری با پیشیینه ی چند هزار ساله  که به اندازه  ۱۰ درصدسود فروش حاصل از صادرات نفت برای کشور ارزآوری دارد باید بی‌رحمانه زیر چرخ دنده‌های یک سری از قوانین نیم بند نابود شود ؟

همانطور که در ابتدای صحبت‌هایم گفتم در سال ۱۴۰۳ نیمی از شرکت‌ها و کارخانجات وابسته به این صنعت در خمینی شهر تعطیل و یا مجبور به تعدیل نیرو شدند ،قطعاً هیچ مسئولی جاری شدن اشک مادری که سرپرست و نان آور خانواده بوده یا اشک دختر یتیمی که آبرومندانه در حال خرید جهیزیه خود بوده را از نزدیک تجربه نکرده یا پدری که در کارخانه ریسندگی نخ فعالیت می‌کرده و با زبان بی‌زبانی به دنبال چرایی بیکاری خود می‌گشته. این بیکاری‌ها؛ اشک‌ها فقط برای تعطیل شدن یک کارگاه نیست بلکه مرثیه غمناکی برای نزدیک شدن به مرگ کامل صنعت فرش دستباف ایرانی است.

دولت باید دست از نگاه تولی‌گری، تصدیگری و مداخله‌گری در صنعت فرش دستباف بردارد و آن را به بخش خصوصی واگذار کند

اگر هم می‌خواهد متولی باشد فقط مانع زدایی کند چرا که بخش خصوصی در  اتاق بازرگانی و تشکل‌ها خود می‌توانند به وظیفه ذاتی‌شان یعنی توسعه ی بازار فرش در خارج از مرزهای ایران عمل کنند. متاسفانه این روزها به دلیل عدم حضور مدیر متخصص در سازمان ملی فرش، زمان، انرژی و منابع صرف جلوگیری از تصویب قوانین اشتباه می‌گردد در صورتی که می‌بایست صرف توسعه این هنر شود.

کاهش ۹۰ درصدی صادرات فرش یعنی از دست رفتن اشتغال ،این موضوع جدا از آسیب‌های اقتصادی می‌تواند آسیب‌های اجتماعی جبران ناپذیری را در پی داشته باشد .امیدوارم در دولت دکتر پزشکیان رئیس جمهور منتخب ،‌در انتصاب مدیریت‌ها ی سازمان ملی فرش؛شایسته سالاری، شایسته یابی ،شایسته گزینی. شایسته گماری و شایسته پروری را در نظر بگیرند. شایسته سالاری به معنای انتصاب فردی است که مرتبط با این صنعت؛ تحصیلات تجربه کاری و توانمندی بیش از دیگران داشته  و در واقع شایستگی رهبری ۸ میلیون جمعیت شاغل در این صنف را داشته باشد تا در آینده‌ای نزدیک شاهد رشد و شکوفایی صنعت فرش دستباف باشیم.و این مقدور نیست مگر از تجربیات کارآفرینان ،مدیران، نخبگان دانشگاهی و… استفاده کنیم .نمی‌شود ما در دانشگاه‌های خود رشته‌ای به نام رشته فرش داشته باشیم اما نتوانیم در حفظ اصالت و فرهنگ این هنر ناتوان عمل کنیم.

با تشکر از جناب مهندس عابدی امیدواریم به زودی زود  در همین نشریه پیام آور اتفاقات خوبی برای هنر فرش دستباف ایرانی باشیم.

مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمی‌شوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمی‌شوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × یک =