نویسنده و کارگردان تئاتر کمدی اصفهان گفت: «آقاجون» برای من فقط یک شخصیت نمایشی یا تیپ نیست، برای من سالها تلاش و تجربه و در مجموع در زندگی هنریام، یک سمبل موفقیت است.
زهره قندهاری/ به گزارش پایگاه خبری کیمیای ایران ـچشم های ماشی دم کرده اش را می چکاند در چشم های من. مرد جوان سرتا پا سیاه پوشیده، می خندند و دستی بر ریش های بلند جو و گندمی اش می کشد و می گوید: «ببخشید با کمی تاخیر رسیدم.» سرمای استخوان سوز زمستان در لابلای گونه هایش رخنه کرده دست هایش را می چپاند در کاپشن چرمی و می نشیند در اتاق آبی مصاحبه. قیژ قیژ صدای کاپشن مماس می شود با صندلی. پا روی پا می اندازد، دست هایش را در هم گره می کند و آماده می شود تا من سئوالات ماسیده در ذهنم را بر سر زبان بیاورم. اغلب او را با شخصیت «آقاجون» می شناسند. عباس جلیل زاده، جوان 36 ساله ای است که 30مهر 1367 متولد شده است و تحصيلات دانشگاهى الکتروتکنیک دارد و همچنین در رشته کارشناسی کارگردانی سينما تحصیل کرده است. او حالا در لابلای صحبت هایش از فراز و نشیب هنر تئاتر و بازيگرى در اصفهان سخن می گوید و ما را می برد به صحنه نمایش هایی که با جان و دل و به سختی اجرا کرده است. این گفت و گو را بخوانید. خالی از لطف نیست.
تئاتر دانش آموزی اولین صحنه ورود جلیلزاده به صحنه واقعی تئاتر بود، او در این باره بیان کرد: «سوم راهنمایی بودم که برای تئاتری که برای جشنواره دانشآموزی آماده میشد، تست دادم و از بین ٥٠ نفر برای بازی پذیرفته شدم و کار من از همین تئاتر و در سال ۱۳۸۳ آغاز شد، در آن دوران فقط تمرین میرفتم و آموزش میدیدم و از سال ۱۳۸۵ به صورت حرفهای تئاتر را آغاز کردم.»
این بازیگر تئاتر که بر این باور است عدم مخالفت پدر و مادرش برای ورود به تئاتر در واقع تشویقی برای ادامه مسیرش بوده، گفت: «هر چند خانوادهام مرا در انتخابهایم آزاد گذاشتهاند اما من سالهای زیادی را با دستمزد بسیار ناچیز بازی کردم، در سن ۲۵ سالگی اولین اخطار را از خانوادهام در خصوص درآمد گرفتم اما باز هم ادامه دادم و امیدوار به آینده بودم.»
کارگردانی تئاتر از دیگر فعالیتهای جلیلزاده در کارنامه کاریاش است، او در این باره خاطرنشان شد: «کارگردانی برای من یک چالش بزرگ و بسیار جدی بوده و به نظرم بسیار سنگین و با مسئولیت است، چه برای تئاتر و چه برای تلویزیون و سینما، الان که به گذشته نگاه میکنم میبینم من بعد از جایی در حرفه بازیگری، بسیار دغدغه کارگردانی داشتم تا حدی که در کارهایی که بازی میکردم همیشه ایدههای خودم را فراتر از یک بازیگر به کارگردان میدادم، البته به عنوان پیشنهاد گاهی تأیید و گاهی هم رد میشد، اما برایم جذاب بود تا جایی که باعث شد من در رشته کارگردانی تحصیلاتم را ادامه دهم و جدی تر دنبال کنم. امروز نیز هر بار کتاب میخوانم و یا مینویسم و یا حتی داستانی را میشنوم بی اختیار در ذهنم تصویرسازی میکنم و این همیشه برایم جذاب است و ممکن است مدتها درگیر خلق موقعیتهای مختلف در ذهنم نسبت به یک موضوع باشم.»
*او در خصوص تجربه کارگردانیاش نیز گفت: «از سال ١٣٩٢ دو نمایش کودک به نام «یه آسمون آبی» که نویسندهاش هم خودم بودم و «گربههای محله قانزاریا» را کارگردانی کرده ام و بعد از آن با نوشتن نمایشنامه های خیابانی «محمود و محبوبه» و «کمکم کن» و کارگردانی این نمایشها رکورد بیشترین اجرای نمایش خیابانی در یک ماه را به نام خودم و گروهم در آن سالها ثبت کردم و پس از آن با یک کار کمدی با نام «پنجه طلا» فضای کمدی آن سالها را تجربه کردم که با حدود یکصد اجرا در سال ١٣٩٧ در شهر اصفهان آن پروژه را هم به سر انجام رساندم».
این کارگردان تئاتر در ادامه گفت: «سال بعد هم یک نمایش با نام «کی داده کی گرفته» را کارگردانی کردم که متأسفانه همزمان شد با آمدن ویروس کرونا و نتوانستم آن کار را روی صحنه ببرم و با آمدن کرونا و تعطیلی سالنهای نمایش به سمت کارگردانی تصویر رفتم و شروع به ساختن کارهای تلویزیونی و مجازی کردم، در واقع کرونا باعث شد که من به عنوان کارگردان پشت مانیتور نشستم و تصویر را تجربه کردم و از معروفترین کارهایم در این فضا «ماجراهای آقاجون» بود که به سفارش تلویزیون یک سال هر هفته پخش میشد.
او درباره شخصیت «آقا جون» یادآور شد: «آقاجون برای من فقط یک شخصیت نمایشی یا تیپ نیست، برای من سالها تلاش و تجربه و در مجموع برای من در زندگی هنریام یک سمبل موفقیت است.»
جلیل زاده تئاتر را هنری آمیخته با عشق توصیف میکند و ادامه میدهد: «هنر تئاتر از ظرفیتهای بالایی برخوردار است که میتواند به تمام ابعاد جامعه بپردازد و دغدغهها، مطالبات و ظرفیتهای مردم این سرزمین را به مسئولان یادآوری کند.»