ایران و آمریکا در آستانه مذاکرات دور ششم بودند که اسرائیل با ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای به ایران حمله و آغازگر جنگ شد این حمله با پاسخهای دندانشکنانه موشکی و پهبادی ایران مواجه شد به نحوی که اسرائیل درمانده گردید و تقاضای آتش بس را مطرح کرد. با وجود شرایط ملتهب منطقه و عهدشکنی رژیم صهیونیستی امکان نقض آتش بس و احتمال درگیری مجدد بین ایران و اسرائیل منتفی نیست. خبرنگار کیمیای ایران برای بررسی ابعاد گوناگون حمله اسرائیل به ایران با دکتر نوذر شفیعی استاد دانشگاه گفتگو کرده که در ادامه میخوانید:

ملیکا قرمزی – به گزارش خبرنگار پایگاه خبری کیمیای ایران آنلاین/
ایران و آمریکا در آستانه مذاکرات دور ششم بودند چرا به یکباره اسرائیل به ایران حمله کرد؟ آیا آمریکا در انجام مذاکرات از اراده سیاسی و حسن نیست برخوردار بود یا خیر؟
در مورد حسن نیت آمریکا در مذاکرات تردید وجوددارد درواقع مذاکرات تنها بهانهای بود برای اینکه آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کنندبه این معنا که افکار عمومی چنین استنباط کند که بله آمریکا طرفدار مذاکره بود و حتی با ایران وارد گفتگوو مذاکره شد و احتمالا چون گفتگوها به نتیجه نرسیده حملات نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران اتفاق افتاد به این ترتیب مذاکرات یک زمینهسازی برای موجه جلو دادن حملات اسرائیل و آمریکا به ایران بود. اسرائیل اساسا معتقد است ایران نباید تاسیسات هستهای داشته باشد در برداشت رژیم صهیونیستی این تاسیسات منبع تهدید علیه این رژیم است بنابراین رژیم صهیونیستی نگران بود که آمریکاییها با ایران به توافقاتی دست پیداکنند و جمهوری اسلامی به موازات این توافقات به سمت ساخت تسلیحات اتمی حرکت کند از این منظر و با این برداشتی که اسرائیلیها داشتند حتی اگر ایران و آمریکا درباره فعالیت هستهای ایران توافق میکردند اسرائیل مغایر با آن توافق اقدام نظامی علیه ایران انجام میداد ضمن اینکه اساسا اسرائیل تمایل ندارد که روابط ایران و آمریکا بهبود پیدا کند چون اسرائیل نگران است که بهبود روابط تهران و واشنگتن باعث کاهش توجه آمریکا به تلاویو و این روابط باعث تقویت موقعیت ایران شود از این منظر اسرائیل تلاش کردشروع کننده جنگ با کشورما باشد تا پای آمریکا را به جنگ با ایران باز کند حال اینکه ایران و آمریکا قبل از آن به آن سمت و سوی حرکت میکردند بنابراین وجود روابط تنش آلود بین ایران و آمریکا برای اسرائیل سودمندتر است.
* ایران چه میزان به اهدافی که در جنگ دنبال میکرد دست پیدا کرد؟
در مورد اهداف ایران دو بحث وجوددارد در جنگ ۱۲ روزه ایران شروع کننده جنگ نبود و این اسرائیل بود که جنگ را شروع کرد هدف ایران تنها مقابله با این تجاوز بود از این منظر به نظر می آید که حملات موشکی ایران به اسرائیل، ایجاد انسجام ملی و ناکام گذاشتن اسرائیل در حصول به اهدافش همه این موارد موفقیت برای ایران محسوب میشود البته ایران در تعقیب این اهداف با چالشهایی ازجمله بحث نفوذ و ضعف پدافند مواجه بود بااین وجود دستاوردهایی که در جنگ به بدست آورد باتوجه به اینکه ایران مدافع بود نه متجاوز،دستاوردهای قابل توجهی بود.
* به نظر شما انجام دور جدید مذاکره به سود ایران است؟ کشورما باید چه اقداماتی را در دستور کار خود قرار دهد تا در مذاکرات دست برتر داشته باشد؟
ایران مذاکره را به عنوان شیوهای برای حل مسائل خود انتخاب کرده و به آن باور دارد به همین دلیل با آمریکا و اروپا وارد مذاکره شده منتهی انتظار دارد که این مذاکرات شرافتمندانه و مبتنی بر قاعده برد برد باشد البته نه تنها ایران بلکه هر کشور دیگری را اگربخواهند شرایط مذاکره را به آن تحمیل کنند احتمالا آن شرایط را نمیپذیرد و حتی در صورت پذیرش آن را موقتا میپذیرد. بنابراین مذاکره چه با آمریکا یا چه با اروپا باشد طرف آمریکایی یا اروپایی باید بدانند که لازم است که یک تصویر شرافتمندانه از مذاکرات به نمایش بگذارند. ایران یکسری هدفهایی دارد که پیش از آن هم مطرح کرده بود در مورد غنیسازی معتقد است که باید غنیسازی اورانیوم را در خاک خود انجام دهد و این اصل بسیار مهم در معاهده NPT است دوم اینکه ایران اعتقاددارد که تحریمهای که علیه ایران وجوددارد، تحریمهای ظالمانهایست و باید لغو شوند کمااینکه براساس برجام این تحریمها باید لغو میشد نکته سوم مربوط به تلا شاروپاییها برای فعالسازی مکانیسم ماشه است که ایران معتقد است برجام از بین رفته در نتیجه موضوعیتی وجودندارد که ما بخواهیم به آن استناد کنیم؛به عبارت دیگر با خروج آمریکا از برجام و عدم انجام تعهدات اروپاییها بعد از خروج آمریکا از این معاهده و درنهایت تایید اقدامات اسرائیل و آمریکا در بمباران تاسیسات هستهای ایران توسط اروپا در نتیجه براساس این سه اتفاقی که رخ داده اساسا موضوعیت برجام از بین رفته است زیرا قراردادها گاهی اوقات به دلیل از بین رفتن موضوع قرارداد اعتبارشان از بین میرود یاقراردادها به دلیل عدم انجام تعهدات یک طرف قرارداد از بین میروند در برجام هم اروپاییها و هم آمریکاییها به تعهداتشان عمل نکردندو هم آمریکاییها به بمباران تاسیسات هستهای ایران مبادرت کردند و اروپاییها هم از این اقدام حمایت کردند.
بنابراین هم موضوع قرارداد و هم عدم اجرای تعهدات قرارداد از طرف یکی از طرفین قرارداد باعث بیاعتبارشدن برجام شده اکنون اروپا تلاش میکندکه ازطریق دیگری وارد شود از جمله تمدید مهلت استفاده از مکانیسم ماشه و از سوی دیگر هم انتظار دارد که ایران مذاکرات خود را باآمریکا شروع و با آژانس هم ارتباط خود را برقرارکند.
بنابراین مذاکراتی که جمعه در استانبول برگزار شد مذاکره برای حصول راهکارهای جدید برای جلوگیری از تصاعد بحران است.
* مهمترین اولویتهای دوران پس از جنگ را چه میدانید؟
مهمترین اولویتها نخست جبران ضعفهای نظامی کشور از جمله ایجاد پدافند قوی است دوم مقابله با تداوم تجاوز نظامی اسرائیل است درحالی که فضای ایران هنوز شاهد حضور ریز پرندههای اسرائیلی است سوم تلاش برای فائق آمدن بر بعضی چالشهای داخلی مانند ناترازی انرژی است که موجب نگرانی در بین مردم شده چهارم حل اختلافات به روش مسالمت آمیز باید مورد توجه قرارگیرپ یعنی گزینهای که باید جایگزین جنگ شود.
*احتمال درگیری مجدد بین ایران و اسرائیل وجوددارد؟
بله احتمال درگیری مجدد وجوددارد آتشبس یک امر موقت است اظهار نظرهای مقامات اسرائیلی و آمریکایی نشان میدهد که احتمال حمله مجدد وجوددارد بهانهای که برای حمله وجودخواهدداشت بهانه تاسیسات هستهای ایران است بنابراین ایران باید در وضعیت آمادگی کامل قرارداشته باشد.
*چگونه میتوانیم برخورد قاطع و جدی در برابر اسرائیل داشته باشیم؟
این امر به توانمندی نظامی کشورما بستگی دارد ما در گذشته تصور میکردیم میشود اسرائیل را یک شبه نابود کرد اکنون فهمیدیم که این امر امکان پذیر نیست ما در مورد توانمندی خود و دشمن سو برداشت داشتیم بنابراین این سوبرداشتها باید اصلاح شود و مطابق با توانمندی که داریم باید عمل کنیم باید بین اهداف ملی و قدرت ملی تناسب برقرار شود دلسوزان بسیاری از ابتدای انقلاب تا کنون بودند که چنین اظهاراتی را مطرح میکردند اما متاسفانه جناح رادیکال در کشور تلاش کردند که واقعیات را نادیده بگیرد درنتیجه واقع بینی بایددر دستور کار قرار گیرد مضافا اینکه باید درسی که از جنگ ۱۲ روزه گرفت این است که ایران باید در سیاست داخلی و خارجی خود تجدید نظر اساسی کند به این معنا که در سیاست داخلی به سمت اصلاحات و گشایش بیشتر حرکت کند و در سیاست خارجی هم به سمت بهبود روابط بین المللی اقدام کند.